دوستای گلم اگر کسی نتونست عکسها رو ببینه بگه از کدوم سایت آپلود کنم من فقط با فری آپلود میتونم با تینی پیک نشون نمیده
خوب بریم سراغ بقیه مسافرتم
پنج شنبه 6/1/88
توی راه قشم هستیم نزدیک اسکله که میشیم اوه اوه چه صف طولانی بود حدود یک ساعتی توی صف بودیم یه بارونی هم میومد که نگو هوا واقعا عالی بود راست میگن آبهای نیلگون خلیج فارس واقعا قشنگ بود دریا از سمت قشم خیلی قشنگ تر بود تا بندرعباس ، دیگه تا سوار شدیم و رسیدیم توی شهر ظهر شده بود تمام خیابان ها رو هم سیل برداشته بود جالب که اونجا از خیابوناش جوب نداره نه چاه آب داره که توش بره خلاصه همه جا استخر شده بود .

سریع رفتیم دنبال جا اول رفتیم یه خونه رو دیدیم که واقعا افتضاح بوده به قول همسری از این خونه های زاغه نشین بود به پسر که آورده بود اونجا رو نشون بده گفتم اینجا بود تعریف میکرد خداییش حالم بهم میخورد پام رو توش بزارم به همسری گفتم سریع بریم رفتیم و همین که یه خورده گذشت دو تا هتل دیدیم که رفتیم پرس و جو و یکی از اونا جا داشت شب 70 تومان خداییش خیلی زور داشت ولی خوب چاره ای نداشتیم اصلا دنبال گشتن یه جای دیگه نبودیم سریع همونجا رو گرفتیم و وسایلمون رو گذاشتیم رفتیم برای ناهار ، رفتیم رستوران نعیم که خیلی تعریف میکردن در کل بد نبود ولی غذاهاش نسبتا گرون بود بعد از ناهار هم به همسری گفتم بهتره اول بریم یه خواب حسابی کنیم بعد بیاییم بگردیم .
ساعت 5 دیگه از خواب بلند شدیم و حاضر شدیم بریم بگردیم اول رفتیم یه غار که نزدیک اونجا بود به اسم خرپس جالب بود اینم عکسهای اونجا

بعداز اونجا رفتیم به سمت جزیره ناز خیلی قشنگ بود بدلیل اینکه اونجا جزر و مد میشه تا نزدیک جزیره زمین خشک بود و با ماشین تا جزیره رفتیم منم اونجا بدنبال صدف و خرچنگ بودم .
بعدشم رفتیم یه نمایشگاه که مخصوصا آبزیان بود خیلی قشنگ بود گونه های مختلفی از خرچنگ و ماهی و خیلی چیزای دیگه اونجا بود .
نمایشگاه آبزیان اینم کوسه ماهی سفید بود

و دوباره به سمت قسمتی که میگفتند برای تخم گذاری لاک پشتها هست البته ما غروب رسیدیم اونجا میگفتن اگر واستید برای شب لاک پشتها میان دیگه ما هم حالش رو نداشتیم واستیم چون توی نمایشگاه کلی لاک پشت گنده و کوچیک دیده بودیم . دیگه حرکت کردیم به سمت شهر و دیگه خرید کردن .
جزیره ناز که من داشتم دنبال صدف و خرچنگ میگشتم

برای فردا هم موندیم اونجا و رفتیم درگهان خرید کنیم دیگه تا عصر در حال بدو بدو و خرید کردن برای خودم و مامانها بودم کلی سفارش داده بودن .
راستی یه چند تا تیکه سیسمونی هم برای خودم خریدیم البته زیاد نه چون هنوز نه به دار نه به بار برای همین چیزهایی که میشد خرید و خریدم .
فردا موقع برگشت هم رفتیم جنگلهای حرا که خیلی قشنگ بود تمام ریشه های درختان از زمین زده بیرون .

شنبه 8/1/88
حرکت کردیم به سمت کرمان خیلی راهش خسته کننده بود دیگه برای شب بود رسیدیم کرمان و رفتیم خونه جاری آینده که قرار عروس خانواده همسری بشه دیگه یه دو روزی هم اونجا بودیم و کلی جاهای دیدنی رو رفتیم و قرار شد که جاری و برادرش با ما بیان تهران برای همین ما هم همه بارهامون رو بردیم دادیم راه آهن تا با قطار برامون بیارن و اونا با ما بیان تهران .
اینم چند تا جاهایی که رفتیم .
آب انبار بود


جبلیه که سنگهای تزئینی رو نگهداری میکردن

حمام گنجعلی خان

ارگ راین

موزه سکه
باغ شاهزاده

مسجد شاه نعمت اله

دوشنبه 10/1/88
حرکت به سمت یزد البته با مسافرامون دیگه تا راه بیفتیم ظهر شده بود ناهار رو خردیم و حرکت کردیم برای غروب بود رسیدیم و اول از همه دنبال جا تا یه خورده استراحت کنیم و بعدش بریم بگردیم .
سریع یه خونه دربست گرفتیم و وسایلمون رو گذاشتیم و رفتیم داخل شهر برای گشتن و بازدید از جاهای تاریخی .
زیاد توضیحی نمیدیم در مورد جاهای تاریخی چون زیاد یادم نیست فقط اسامیشون رو براتون میزارم تا هر وقت رفتید از اونجا بازدید کنید .
باغ دولت آباد

مسجد امیر چقماق

زندان اسکندر

خانه لاری ها

حمام خان


آتشکده زرتشتیان

این آتیشه که میگفتند همیشه روشن مونده

خوب دیگه این بود از مسافرتمون زیاد طولانی نکردمش تا خسته نشید .