همفکری

 

سلام دوستای گلم

چه خبرا چه دیگه کسی آپ نمیکنه خبری ازتون نیست هر چی میام وبلاگتون رو میخونم هیچکس آپلود نکرده فکر بعد از عید همه در خواب بهاری فرو رفته اند خوب منم یکی از اونا هستم همش در حال چرت زدن هستم .

خوب براتون بگم که آخر هفته مهمون دارم قراره مامانی نا با خاله اینا و دختر خالم اینا بیان خونمون

حالا موندم شام چی درست کنم یه مدلش رو انتخاب کردم ولی اون یکی رو نمیدونم چی بزارم

لیست غذاهایی که قراره درست کنم رو بگم بهتون همفکری بدید ببینم خوبه یا نه البته برای هفته دیگه هم مهمون دارم ها برای اونم ایده هاتون رو بدید هفته دیگه قرار فامیلهای همسری باشن .

۱- مرخ سوخاری

۲- سالاد سیب زمینی و پیازچه

۳- دسر

۴- سوپ

۵- سالاد کاهو یا کلم

اگر حوصله سبزی داشتم اسفناج میخرم بورانی درست کنم خوب حالا فعلا همین البته اون یکی از غذاها بیف استراگانف بود که مامانم گفت شاید دوست نداشته باشن منم گفتم ازشون بپرس اگر دوست داشتن همون رو بزارم .

برای هفته دیگه که فامیلای همسری میخوان بیان هنوز نمیدونم چی بزارم میخوام فقط یه مدل غذا باشه که حسابی باشه .

خوب یالا زود باشید همفکری بدید که منتظرم

دسر بیسکویت با فرنی ( یا با دنت )

سلام دوستای گلم

 

فروردین هم تموم داره میشه خیلی زود چقدر سریع گذشت ، من که دلم میخواست بازم عید هنوز ادامه داشت چون واقعا خوش گذشت .

خوب بگذریم یه دسر خیلی خوشمزه درست کرده بودم که گفتم بد نیست شما هم یه فیضی ببرید خیلی خوشمزه میشه برای بچه ها و بزرگترها دسر خوب و مقوی هست .

 

دسر بیسکویت با فرنی

 

مواد لازم :

شیر : 1 لیتر

نشاسته : 3 قاشق غذاخوری

شکر : 2 قاشق غذاخوری  

کره : 150 گرم

بیسکویت پتی بور یا هرنوه که دوست دارید : یک بسته و نیم

ژله توت فرنگی : 1 بسته

ژله پرتقال : 1 بسته

 

طرز تهیه :

اول از همه شیر رو بریزید داخل یک ظرف و بزارید روی اجاق گاز و بعد نشاسته رو با مقداری آب سرد مخلوط کنید و کاملا هم بزنید که یکدست بشه بعد به شیر اضافه کنید باید دائم هم بزنید تا ته نگیره و کم کم سفت بشه مثل فرنی که درست میکنید و بعد شکر رو هم اضافه کنید وقتی که کاملا مثل فرنی سفت شد بزارید کنار تا مقداری خنک بشه .

مرحله بعد درست کردن ژله هست که اول توی یک ظرف ژله توت فرنگی رو با یک لیوان آب جوش مخلوط کنید تا یکنواخت بشه و در ظرف دیگه پودر ژله پرتقالی رو با یک لیوان دیگه آب جوش مخلوط کنید به این مخلوط آب سرد اضافه نمیشه .

بعد که ژله ها آماده شد نصفی از مایه شیر رو به این مواد اضافه کرده و نصف دیگر رو به اونی یکی ژله اضافه کنید و خوب مخلوط کنید تا یکنواخت بشه .

بعد  بیسکویت ها رو داخل غذا ساز یا با همون گوشت کوب خودمون کاملا خرد کنید و مثل پودر بشه و بعد کره رو آب کرده و به بیسکویت اضافه کنید تا کاملا همه بیسکویت ها آغشته به کرده بشه .

داخل یک ظرف پیرکس اول مایع پرتقالی رو میریزیم و میزاریم داخل فریزر تا کاملا سفت بشه دیگه زمانش رو خودتون باید تخمین بزنید که هر وقت گرفت از فریزر بیرون میارید

و وسط موادمون رو با بیسکویت میپوشونیم و بعد دوباره میزاریم به مدت 10 دقیقه داخل فریزر تا سفت بشه

 

و بعد از اون هم ژله توت فرنگی رو به مواد اضافه کرده و میزاریم داخل فریزر به مدت 15 دقیقه و بعد از اون بزارید داخل یخچال تا آروم آروم بسته بشه و بعد که کاملا همه مواد سفت شد میتونید نوش جان کنید .

 

نکته : این دسر رو هم با دنت های آماده میشه درست کرد ولی من خودم با این روشی که گفتم درست کردم البته با هر دو روش درست کردم که خیلی خوب شده بود فقط یه حسنی داره که با شیر و نشاسته درست می کنید این که هر نوع طعمی که دوست داشته باشید میتونید درست کنید ولی اگر با دنت درست کنید فقط چند تا طعم بیشتر توی ایران نیست که بشه درست کرد . باید بگم که میتونید از هر نوع ژله ای که دوست دارید با طعم های مختلف میتونید درست کنید .

 

دستور دنت رو هم به همین طریق هست فقط باید از 3 عدد دنت به اضافه یک عدد ژله و مقدار بیسکویت هم که همونی که گفتم هست میشه درست کرد .

سالاد گل کلم

مواد لازم :

گل کلم متوسط : ۱ عدد

هویج : ۲ عدد بزرگ

قارچ : ۵ عدد بزرگ

سس مایونز : ۱ قاشق غذاخوری

ماست کم چرب : ۲ قاشق غذاخوری

آبلیمو : ۱ قاشق

نمک و فلفل و آویشن به میزان

طرز تهیه : اول از همه گل کلم ها رو خرد کنید فقط قسمت گلهاش باشه ساقه هاش رو نمیخواد البته یه کم باشه بعد نیست و بعد کاملا میشوریم و میزاریم تا آبش بره .

بعد قارچها رو خرد می کنیم و بعد هویج ها رو رنده میکنیم .

در یک ظرف کلیه مواد رو میریزیم و کاملا مخلوط می کنیم و میزاریم تا به مدت ۲ ساعت بمونه تا کاملا گل کلم ها نرم بشه و طعم دار بشه بعد میتونید نوش جان کنید .

سالا خیلی خوشمزه ای میشه البته با کلم بروکلی هم میشه این رو درست کرد .

 

آخه یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

واییییییییییییییییییییییی یعنی چی که قالب وبم خود به خود عوض شده من که باور نمیکنم

یعنی اینجا هم جن داره استخفرالله

آخه مگه میشه فردا صبح که میایی قالب وبت رو می بینی که عوض شده این که باور کردنی نیست

بچه ها برای کسی این مشکل پیش نیومده


بعدا نوشت :

بالاخره درستش کردم  نمیدونم کی اینکارو کرده بود هرچی فکر کردم نفهمیدم حتما کار خود آقا جنٍ هست

چشم درد

 

از پنج شنبه که رفتم این چشم درد من شروع شده باید بگم از شبش که رفتیم مهمونی آخه شب سال مادر بزرگم بود و همه خونه عمه ام بودیم و بعد از اونجا هم باید میرفتیم خونه پسرعمه همسری برای شام برای همین تا قبل شام خونه عمه بودیم و همه دور هم جمع بودیم منم اونجا یه چشمم انقدر درد  اذیت کرد که نگو همش احساس میکردم یه چیزی توی چشمم  هست آخه این چشمهای من خیلی قی میکنه خسته ام کرده برای همین دیگه انقدر چشمم رو مالیدم که دیگه کاسه خون شده بود .

دیگه یه خورده استراحت کردم تا بهتر بشه تا میریم خونه فامیل همسری بااون قیافه نرم برای همین یه خورده که بهتر شدم دیگه رفتیم اونجا و تا دیر وقت اونجا بودیم و دوباره برگشتیم خونه عمه ام و با مامانی نا رفتیم خونشون و صبح هم همگی رفتیم بهشت زهرا سرخاک مادر بزرگم .

باید از اونجا هم دوباره میرفتم خونه مادر همسری برای ناهار عمه همسری با بچه هاش میومدن منم اصلا حوصله نداشتم چون هنوز یه خورده چشمام درد میکرد برای همین دیگه مجبوری رفتم و ظهرم که اومدم یه خورده استراحت کنم انقدر سرو صدا کردن که بدتر شدم و تازه سرم هم درد گرفت به همسری گفتم بلند شو بریم خونه من میخوام استراحت کنم دیگه رفتیم و منم گرفتم خوابیدم و همسری هم پای تلویزیون .

فردا صبحش هم که انقدر چشمام درد میکرد دیگه نرفتم سرکار و تا ظهر خونه خوابیدم به زور بلند شدم و برای خودم یه خورده سوپ درست کردم و دوباره خوابیدم .

امروز هم که اومدم سرکار زیاد حوصله ندارم دلم میخواست خونه بودم و میخوابیدم حالا کو تا عصر بشه و  بریم .

دیگه بسه چون زیاد بنویسم چشمام بیشتر درد میگیره .

 

کتلت مرغ شکم پر

 

سلام دوستای گلم

سال جدید شروع شده با غذاهای جدید و خوشمزه انشاله که در سال جدید بتونم غذاهای بهتری درست کنم و در اختیار شما بزارم البته بگم ها خیلی تنبل شدم این مدته چون دو هفته آشپزی نکردم همش غذای بیرون خوردم خداییش دیگه حالم داره از غذای بیرون بد میشه .

خوب بریم سراغ غذای روزمون

کتلت مرغ شکم پر

مواد لازم برای دو نفر

فیله مرغ : ۴عدد

سیب زمینی : ۱ عدد متوسط

پیاز : ۱ عدد کوچک

آرد سوخاری : دو قاشق غذاخوری برای داخل مواد

آرد سوخاری برای غلطوندن مواد به میزان لازم

مواد داخل : قارچ ۵ عدد پنیر پیتزا به اندازه لازم

 

ادویه جات : نمک ُ و فلفلُ آویش و ادویه پیتزا ( این ادویه پیتزا رو حتما از فروشگاهها میتونید تهیه کنید خیلی طعم خوبی داره )

طرز تهیه :

اول از همه فیله مرغ رو داخل چرخ گوشت یا خرد کن بریزید و کاملا له بشه بعد میتونید داخل همون خرد کن پیاز و سیب زمینی رو هم خرد کنید یا رنده کنید البته آب این دو تا رو حتما بگیرید بعد به مواد اضافه کنید بعد همه مواد رو باهم مخلوط کنید و ادویه و آرد سوخاری رو بهش اضافه کنید .

بعد که موادمون رو خوب ورز دادیم از اون گلوله هایی برمیداریم و کف دست باز میکنیم و از موادمون که قارج و پنیر هست  داخلش میریزیم و بعد می بندیم و داخل آرد سوخاری میغلتونیم و داخل روغن سرخش می کنیم .

زیر شعله رو خیلی زیاد نکنید بزارید کاملا مواد پخته بشه .

بعد میتونید نوش جان کنید .

نکته : حتما موقع برداشتن گلوله های مرغ دست رو خیس کنید چون به دست میچسبه

نکته دوم : اینکه باید قارچ رو مقداری تفت بدید یا میتونید کاملا ریز کنید و ۲ دقیقه داخل ماکروفر بزارید تا آبش کشیده بشه بعد استفاده کنید .

 

قسمت آخر مسافرت

دوستای گلم اگر کسی نتونست عکسها رو ببینه بگه از کدوم سایت آپلود کنم من فقط با فری آپلود میتونم با تینی پیک نشون نمیده


خوب بریم سراغ بقیه مسافرتم

 پنج شنبه 6/1/88

توی راه قشم هستیم نزدیک اسکله که میشیم اوه اوه چه صف طولانی بود حدود یک ساعتی توی صف بودیم یه بارونی هم میومد که نگو هوا واقعا عالی بود راست میگن آبهای نیلگون خلیج فارس واقعا قشنگ بود دریا از سمت قشم خیلی قشنگ تر بود تا بندرعباس ، دیگه تا سوار شدیم و رسیدیم توی شهر ظهر شده بود تمام خیابان ها رو هم سیل برداشته بود جالب که اونجا از خیابوناش جوب نداره نه چاه آب داره که توش بره خلاصه همه جا استخر شده بود .

سریع رفتیم دنبال جا اول رفتیم یه خونه رو دیدیم که واقعا افتضاح بوده به قول همسری از این خونه های زاغه نشین بود به پسر که آورده بود اونجا رو نشون بده گفتم اینجا بود تعریف میکرد خداییش حالم بهم میخورد پام رو توش بزارم به همسری گفتم سریع بریم رفتیم و همین که یه خورده گذشت دو تا هتل دیدیم که رفتیم پرس و جو و یکی از اونا جا داشت شب 70 تومان خداییش خیلی زور داشت ولی خوب چاره ای نداشتیم اصلا دنبال گشتن یه جای دیگه نبودیم سریع همونجا رو گرفتیم و وسایلمون رو گذاشتیم رفتیم برای ناهار ، رفتیم رستوران نعیم که خیلی تعریف میکردن در کل بد نبود ولی غذاهاش نسبتا گرون بود بعد از ناهار هم به همسری گفتم بهتره اول بریم یه خواب حسابی کنیم بعد بیاییم بگردیم .

ساعت 5 دیگه از خواب بلند شدیم و حاضر شدیم بریم بگردیم اول رفتیم یه غار که نزدیک اونجا بود به اسم خرپس جالب بود اینم عکسهای اونجا

 

 

بعداز اونجا رفتیم به سمت جزیره ناز خیلی قشنگ بود بدلیل اینکه اونجا جزر و مد میشه تا نزدیک جزیره زمین خشک بود و با ماشین تا جزیره رفتیم منم اونجا بدنبال صدف و خرچنگ بودم .

 بعدشم رفتیم یه نمایشگاه که مخصوصا آبزیان بود خیلی قشنگ بود گونه های مختلفی از خرچنگ و ماهی و خیلی چیزای دیگه اونجا بود .

 نمایشگاه آبزیان اینم کوسه ماهی سفید بود

و دوباره به سمت قسمتی که میگفتند برای تخم گذاری لاک پشتها هست البته ما غروب رسیدیم اونجا میگفتن اگر واستید برای شب لاک پشتها میان دیگه ما هم حالش رو نداشتیم واستیم چون توی نمایشگاه کلی لاک پشت گنده و کوچیک دیده بودیم . دیگه حرکت کردیم به سمت شهر و دیگه خرید کردن .

جزیره ناز که من داشتم دنبال صدف و خرچنگ میگشتم

برای فردا هم موندیم اونجا و رفتیم درگهان خرید کنیم دیگه تا عصر در حال بدو بدو و خرید کردن برای خودم و مامانها بودم کلی سفارش داده بودن .

راستی یه چند تا تیکه سیسمونی هم برای خودم خریدیم البته زیاد نه چون هنوز نه به دار نه به بار برای همین چیزهایی که میشد خرید و  خریدم .

فردا موقع برگشت هم رفتیم جنگلهای حرا که خیلی قشنگ بود تمام ریشه های درختان از زمین زده بیرون .

 

شنبه 8/1/88

حرکت کردیم به سمت کرمان خیلی راهش خسته کننده بود دیگه برای شب بود رسیدیم کرمان و رفتیم خونه جاری آینده که قرار عروس خانواده همسری بشه دیگه یه دو روزی هم اونجا بودیم و کلی جاهای دیدنی رو رفتیم و قرار شد که جاری و برادرش با ما بیان تهران برای همین ما هم همه بارهامون رو بردیم دادیم راه آهن  تا با قطار برامون بیارن و اونا با ما بیان تهران .

اینم چند تا جاهایی که رفتیم .

 

آب انبار بود

 

جبلیه که سنگهای تزئینی رو نگهداری میکردن

 

حمام گنجعلی خان

 

 ارگ راین

 

موزه سکه

 

باغ شاهزاده

 

مسجد شاه نعمت اله

 

دوشنبه 10/1/88

حرکت به سمت یزد البته با مسافرامون دیگه تا راه بیفتیم ظهر شده بود ناهار رو خردیم و حرکت کردیم برای غروب بود رسیدیم و اول از همه دنبال جا تا یه خورده استراحت کنیم و بعدش بریم بگردیم .

سریع یه خونه دربست گرفتیم و وسایلمون رو گذاشتیم و رفتیم داخل شهر برای گشتن و بازدید از جاهای تاریخی .

زیاد توضیحی نمیدیم در مورد جاهای تاریخی چون زیاد یادم نیست فقط اسامیشون رو براتون میزارم تا هر وقت رفتید از اونجا بازدید کنید .

باغ دولت آباد

مسجد امیر چقماق

زندان اسکندر

خانه لاری ها

 

حمام خان

آتشکده زرتشتیان

این آتیشه که میگفتند همیشه روشن مونده

خوب دیگه این بود از مسافرتمون زیاد طولانی نکردمش تا خسته نشید .

 

عکس خونه ما

 

راستی قرار بود عکس از خونمون براتون بزار واقعا شرمنده که دیر شد دیگه خورد به عید و نبودم .

یکسری لینک هست که میتونید در زیر عکسهای خونه و سفره هفت سین رو ببینید .

اتاق خواب

میز آرایش

پذیرایی

پذیرایی 2

سفره هفت سین1

سفره هفت سین 2

 

قسمت اول سفر

پی نوشت : این سری از عکسها برای اون دوستانی که نمیتونن ببینن

1  2  3  4  5  6  7  8 


سلام دوستای گلم

خوب از مسافرتمون براتون بگم که خیلی عالی بود به من و همسری واقعا خوش گذشت .

یکشنبه 2/1/88

 راه افتادیم به سمت قم شب قبلش مامانی نا رفته بودن خونه عمه ام و شب اونجا بودن قرار بود ما هم همون اول عید بریم ولی من حالم بد بود و هنوز وسایلم رو جمع و جور نکرده بودم برای همین یه روز بعدش رفتیم و ظهر بود رسیدیم قم و ناهار خونه عمه  و شب هم خونه پسر عمه دعوت داشتیم برای همین شب موندیم .

دو شنبه 3/1/88

حرکت به سمت اصفهان قرار بود سر راه بریم کاشان هم برگردیم ولی دیگه حالش نبود دیگه همسری گفت زودتر بریم اصفهان که ناهار رو هم اونجا بخوریم برای ناهار رسیدیم و رفتیم یه بریونی حسابی خوردیم خیلی خوشمزه هست ولی خیلی چربه . بعد از ناهار هم رفتیم به سمت منارجنبان و اونجا هم یه گشتی زدیم و واستادیم تا این منارها رو تکون بدن ، من چند سال پیش که رفته بودم خودمون از منارها میرفتیم بالا و خودمون تکون میدادیم ولی امسال انقدر جمعیت زیاد بود که نمیزاشتن اینم عکس از منارجنبان

 منارجنبان

بعدشم رفتیم باغ پرندگان واقعا قشنگ بود اولش من نمیخواستم برم فکر میکردم که همه پرنده ها آزاد هستند ولی وقتی رفتیم اونجا دیدم که یکسری از پرنده هایی که پرواز نمیکنن رو آزاد گذاشتن دیگه با خیال راحت رفتیم به گشتن کلی عکس از پرنده ها انداختم واقعا گونه های خیلی قشنگی از پرنده ها رو جمع آوری کرده بودن اینم یه چند تا نمونه از عکسها

 

باغ پرندگان

 

 

بعدشم به همسری گفتم بریم باغ گلها اونم گفت دیگه احتمالا الان بسته است ولی من گفتم نه برو شاید بخاطر ایام عید باز باشه دیگه رفتیم خدا رو شکر باز هم بود سریع رفتیم بلیط تهیه کردیم و رفتیم تو خیلی خیلی قشنگ بود منم که عاشق گل خداییش حال کردم مخصوصا قسمت کاکتوسها که حرف نداشت

باغ گلها

 

 

بعد از گشتن داخل باغ دیگه هوا تاریک شده بود به همسری گفتم دیگه شب رو همینجا بمونیم فردا میریم به سمت شیراز دیگه رفتیم سمت میدان امام و یه گشتی اونجا زدیم و گز خریدیم و رفتیم  دنبال جا که اصلا پیدا نمیشد رفتیم یه چادر مسافرتی خریدیم و رفتیم توی یکی از پارکها چادر زدیم انقدر شلوغ بود که نگو اصلا نمیزاشتن توی پارک بری دیگه کلی گشتیم تا یه پارک خلوت پیدا کردیم و چادر زدیم انقدر هم این مردم سرو صدا میکردن که نمیزاشتن بخوابی بلند شدیم دوباره جای چادرمون رو عوض کردیم بریم یه قسمتی که خلوت تره  تا بتونیم یه چند ساعتی بخوابیم انقدر هم هوا سرد بود که نگو هرچی پتو داشتیم کشیدیم رومون گرم نمیشدیم دیگه نزدیکای صبح بود که به همسری گفتم بلند شو بریم تو ماشین بخوابیم من که دیگه تحمل ندارم بلند شدیم سریع وسایلمون رو جمع کردیم و راه افتادیم توی راهم که اصلا یه رستوران پیدا نمیشد صبحانه بخوری تا رسیدیم به شهر رضا و اونجا صبحانه خوردیم و دوباره حرکت به سمت شیراز .

 

سه شنبه 4/1/88

توی راه شیراز کلی جاهای دیدنی هست که دفعه های قبل تخت جمشید رو دیده بودیم دیگه گفتیم بریم پاسارگاد که تا حالا نرفته بودیم و اونجا رو یه گشتی زدیم و کلی آثار تاریخی دیدیم و عکس انداختیم .

پاسارگاد

مقبره کوروش

 

 زندان کمبوجیه

برای ناهار بود رسیدیم شیراز همسری قبلا با شرکتشون که اومده بود رفته بود رستوران شاطرعباس که خیلی تعریف میکرد گفت ناهار بریم اونجا رفتیم و انقدر شلوغ که باید توی صف وامیستادی دیگه رفتیم تو و اسممون رو دادیم تا جا خالی بشه دیگه خدا رو شکر سریع جا خالی شد و نشستیم و یه غذای حسابی خوردیم خداییش غذاش خیلی عالی بود هنوز مزه اش زیر زبونم هست بعد از ناهار هم حرکت به سمت فسا یه شهری که بعد از شیراز هست و یکی از دوستای همسری اونجا زندگی میکنه کلی با خانواده همسری رفت و آمد دارن برای شب هم رفتیم اونجا .

توی شهر که رسیدیم بوی بهار نارنج کل شهر رو برداشته بود واقعا عالی بود.

  شب رفتیم خونه همون دوستامون و تا رسیدیم من رفتیم یه دوشی گرفتم و بعدشم که شام خوردیم و رفتم خوابیدم خیلی خسته بود .

فردا صبح هم حرکت کردیم به سمت بندرعباس .

 

چهارشنبه 5/1/88

توی راه بندرعباس کلی درختهای نخل بود خیلی قشنگ بود و جاده خیلی بدی داره خیلی خطرناک بود همسری اصلا نمیتونست با سرعت زیاد رانندگی کنه برای همین دیگه عصر بود رسیدیم بندرعباس البته دیگه نه برای ناهار چون ناهار رو توی راه خوردیم .

رسیدیم بندر و اول رفتیم کنار ساحل اصلا ساحل قشنگی نداشت باید بگم که جزر و مد شده بود و کلی آب دریا عقب نشینی کرده بود که خیلی جالب بود شاید حدود 1 کیلومتر رفته بود عقب یه سری ماشین ها رفته بودن جلو که خیلی خطرناک بود اگر ماشین گیر میکرد دیگه نمیشد بیرون بیاریش .

بعدشم رفتیم داخل شهر رو یه گشتی زدیم ببینیم جا میتونیم پیدا کنیم اول رفتیم هتل هرمز اونجا گفت باید صبر کنید تا جا خالی بشه بعدشم تازه شب چند 130 هزار تومان خداییش برای یه شب خیلی زور داشت دیگه از اونجا که خدا با ما بود برادر همسری زنگ زد که یکی از دوستاش اونجا زندگی میکنه میتونید برید خونه اونا دیگه ماهم هماهنگ کردیم و رفتیم اونجا خداییش خیلی آدمهای مهمون نواز و خونگرمی بودن رفتیم یه خورده استراحت کردیم و دوباره رفتیم داخل شهر یه گشتی زدیم و شام خوردیم برای آخر شب اومدیم اونجا خوابیدیم و فردا صبح زود حرکت کردیم به سمت قشم .

 

خوب فعلا تا اینجا شو بخونید تا سری بعدی چون خسته شدم زیادی نوشتم .

 

 

برمیگردم

 

سلام دوستای گلم

سال نو همگی مبارک باشه میدونم که به همگی حسابی خوش گذشته به من یکی که خیلی خوش گذشت یه ایرانگردی کردیم با همسری شده بودیم مارکوپولو

 

خوب فعلا اومدم یه اعلام حضور کنم تا بعد بیام سفرنامه ام رو براتون تعریف کنم البته سعی میکنم خیلی خلاصه کنم چون اگر این کارو نکنم خیلی طولانی میشه .

پس فعلا بای تا بعد .......