سلام به دوستای گلم

واقعا نمیدونم با چه رویی اینجا بنویسم احساس میکنم دیگه با اینجا غریبه شدم خیلی وقت میشه که نتونستم بیام و بنویسم الان هم از فرصت استفاده کردم و از لب تاپ خواهری اومدم تو نت و یه گشتی تو اینترنت بزنم .

گفتم یه آپی بکنم و یه سری به دوستان بزنم راستش از بعد از عید انقدر سرم شلوغ بوده که نتونستم بیام .

از موقعی که بیکار شدم دیگه دست ودلم به غذا پختن نمیره همینجوری شام و ناهار یه چیزی درست میکنم و سرو تهش رو هم همیارم یا اینکه همش خونه مامانم و مادر شوهری هستم .

بعد از عید بالاخره هرطور بود سریع رفتم این چشمام رو عمل کردم دیگه عینک نمیزنم راحت شدم واقعا عالیه به همه دوستانی که عینکی هستن توصیه میکنم برن عمل کنن

تازه بعدش هم رفتم دندون عقلم رو هم کشیدم فکر کنم همون یه ذره عقلی رو هم که داشتم از دست دادم  انقدر بعدش درد کشیدم که دلم میخواست بمیرم و هیچ وقت این دندون رو نکشم .

در حال حاضر هیچ پروژه دیگه ای در دست ندارم فقط مونده بچه دار شدن که هر وقت خدا بخواد بهمون بده

دوستای گلم از اینکه نمیتون بهتون سر بزنم من رو ببخشید همیشه به فکر همتون هستم هروقت بتونم میام به وبلاگهاتون یه سری میزنم این مدته هم بخاطر عمل چشمم نمیتونستم از کامپیوتر استفاده کنم چون خیلی اذیت میشدم ولی الان بهتر شدم و گفتم بیام یه آپی کنم و از نگرانی درتون بیارم .

فعلا بای روی گل ماه همتون رو میبوسم