سلام دوستای گلم

این چند روزه به ما چه گذشت زیاد طولانی نمی نویسم خلاصه وار میگم .

 

پنج شنبه ظهر بعداز کارم رفتم خونه همسری گفته بود اگر بخواد بیاد دنبالم زنگ میزنه منم دیدم زنگ نزد سرساعت یک رفتم خونه تا رسیدم خونه و کولر رو روشن کردم تا خنک شم برقا رفت منم داشتم از گرما هلاک میشدم دیگه همه پنجره ها رو باز کردم و نشستم ناهارم رو خوردم بعدشم رفتم خوابیدم تا همسری بیاد اونم ساعت 4 بود رسید خونه بیچاره ناهارم نخورده بود منم بهش گفتم برو نون و پنیر خیار بخور منم همینو خوردم چون ناهار نداشتیم اونم دیگه از تنبلیش بلند نشد گرفت پیش من خوابید و هی منو اذیت کرد نذاشت بخوابم که یه خورده عشقولانگی کرد و دیگه خوابش برد منم که دیگه خواب از سرم پرید و بلند شدم خونه رو مرتب کردم و به همسری گفتم عصر بریم برای خونه خرید کنیم .

رفتیم خرید و یه خورده سبزیجات و مرغ و گوشت خرید و گذاشتیم خونه بعدشم شام رفتیم خونه مامانش و دیگه ساعت 12 بود اومدیم خونه و خوابیدیم .

فرداش هم میخواستیم بریم کرج خونه خالم صبح زود بلند شدم و یه دوش گرفتم و لباس های همسری و اتو کشیدم و بعدش صبحانه خوردیم و حاضر شدیم رفتیم اونجا و تا شب اونجا بودیم بعدازظهر رفتیم سرخاک مادر بزرگم بعدشم و با خاله اینا شام درست کردن رفتیم پارک و تا رسیدیم خونه ساعت 1 شده بود انقدر خسته بودم که نفهمیدم چطوری خوابم برد .

دیروز هم که کلاسام شروع شد و رفتم کلاس انقدر چشمام درد میکرد که دوست نداشتم برم ولی نمیشد چون جلسه اول بود باید میرفتم .

همسری از 23 مرداد تعطیل میشه تا اول شهریور منم موندم چطوری مرخصی بگیرم و با همسری بریم مسافرت هفته دیگه ام که عروسی دخترعمه ام هست باید مرخصی بگیرم موندم کلاسهام رو چیکار کنم آخه اگر مرخصی بگیرم سه جلسه کلاس نباید برم دیگه دارم گیج میزنم چیکار کنم موندم چطوری به  رئیسم بگم و مرخصی بگیرم و یه وقت موافقت نکنه و از اون طرف هم کلاسم به هرحال باید یه فکری براش بکنم .

این شرکت مزخرف ما هم که دیگه از چهارشنبه گفت ناهار نمیدیم خودتون باید بیارید آخه چقدر این آدما مزخرف هستند من واقعا وقت نمیکنم هرشب غذا درست کنم و نمیشه هر روز هم از غذای بیرون گرفت آخه مگه چقدر حقوق میگیریم که بخوایم غذا هم از بیرون بگیرم تازشم سه روز که کلاس میرم و تا میام خونه انقدر خسته ام که نای شام درست کردن ندارم کاشکی نزدیک مامانمی نا بودم و حداقل خیالم از غذا آوردن راحت بود .

بالاخره باید سوخت و ساخت کاریش نمیشه کرد فعلا" .

 


پی نوشت : هانیه جون پرسیده بود بیفتک کوب همون گوشت کوبه باید بگم نه عزیزم فرق میکنه اگر نداشتی میتونی با پشت چاقو هم گوشت و کوبید .