همه چی خوبه
سلام همگی خوبید
خبری از دوستای گلم نیست کم پیدا شدن نمیدونم چرا ؟
خوب خدا رو شکر دیروز دوستم جواب امتحان زبان رو بهم داد و گفت پاس کردم خیلی خوشحالم البته یه جورایی میدونستم پاس میکنم بازم شک داشتم ولی خیلی بده که ترم جدید دوباره از پس فردا شروع میشه حداقل نکردن بزارن یه هفته بگذره بعد ترم رو شروع کنن و یه خستگی در وکنیم .
در حال همه چی خوب و زندگی آروم میباشد و فعلا حرف و حدیثی نیست .
همسری قراره چهارشنبه از طرف شرکتشون برن شمال
آخه شرکتشون قرار هست یکسری مدیر پرورش بده که بعدا اونا بشن مدیر یه واحد برای همین یکسری دوره ها رو میزارن براشون و حالا هم باید بره شمال و یه ۳ روزی از همسری دورم فکر کنم خوب باشه یه چند روز بدون همسری البته یه بار تجربه کردم خوب بوده و قراره توی این مدت که نیست برم خونه مامانم و از اون پرستاری کنم گفتم دیگه چهارشنبه میام وسط هفته نمیام اونجا تا صدای همسری هم دیگه در نیاد .
امروز هم مادر همسری دوستاش رو دعوت کرده به من هم گفته اگر تونستم برم اونجا ولی راستش اینجا با مکافات میتونم مرخصی ساعتی بگیرم الان که هنوز مدیرم نیومده و بهش بگم ببینم میزاره برم یا نه .
خداییش من نمیدونم سن من که به دوستای اون نمیخوره آخه من بیام چی بگم اصلا حوصله این مهمونی های زنای بزرگ رو ندارم دوست دارم همسن و سال خودم باشن این زنها فقط دنبال اینن ببینن عروس فلانی چیکار میکنه چی پوشیده
رفتارش چطوریه
و خلاصه هزار تا خاله زنکی دیگه ....
نمیدونم شاید تونستم یه ساعت زودتر برم و برم اونجا تا دلخور نشه آخه من چه گناهی کردم که اون مهمونی هاش وسط هفته و ناهار هست خوب بندازه برای آخر هفته تا من هم بتونم بیام چه گناهی کردم تازه بعدش هم کلی حرف و حدیث باید بشنوم .
دارم برنامه ریزی میکنم ببینم برای تعطیلات خرداد کجا بریم دوست دارم برم کیش امروز هرجا زنگ میزدم از روزنامه اینجا یه قیمت نوشتن وقتی زنگ میزنی یه قیمت فضایی بهت میدن نمیدونیم چیکار کنیم همسری میگه بریم سرعین و آستارا حالا دیگه نمیدونم کدومش جور بشه بریم اگر کسی جای خوبی سراغ داره بگه تا تصمیم نهایی رو بگیریم .