احوالات این روزها
سلام دوستای گلم
ممنون از لطف همتون که برام دعا می کنید تا هر چه زودتر کارام روبراه بشه.
خدا رو شکر همه چی خوبه و دارم حسابی استراحت میکنم در ضمن کلاس ورزش هم دارم یه روز درمیان میرم خیلی خوبه .
صبح ها که اصلا نمیتونم زیاد بخوام همسری که میره منم یه نیم ساعت بعدش بلند میشم و به کارهای خونه میرسم خیلی خوبه که میتونم به تمام کارهام برسم .
غذاهای خوشمزه هم زیاد دارم براتون ولی در حال حاضر هنوز کامپیوتر ندارم و آخر هفته ها که میام خونه مامانم از اینجا اگر وقت کنم یه آپی بکنم ولی قول میدم برای هفته دیگه چند تا غذای خوب بزارم .
از اینکه نمیتونم زود به زود به دوستای گلم سر بزنم باید به بزرگی خودشون ببخشن انشاله که هر چه زودتر یه کامپیوتر میگیریم و همه چی درست میشه .
فعلا بای تا یه غذای خوشمزه .
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ ساعت 17:34 توسط فائزه
|
من و همسری بهمن ماه سال 82 عقد کردیم و بعد از یک سال و نیم نامزد بودن شهریور 84 رفتیم زیر یه سقف و زندگیمون رو شروع کردیم . من متولد 61 و همسری 58 هست . اینجا رو برای این درست کردم تا بتونم خاطرات خوب زندگیمون و همه تلاشهایی که من و همسری برای یه زندگی خوب کشیدیم رو اینجا بنویسم تا هر وقت به اینجا نگاه میکنم بدون که توی زندگیم چه لحظه هایی وجود داشته و قدرش رو بیشتر بدونم . در ضمن اینجا هم از آشپزی هام براتون میزارم .