آخر هفته
خوب اینم از انتخابات ما که بالاخره آقای 1* بیشترین رای رو آوردن حالا باید بفهمیم که رای دادن هیچ فایده ای نداره چون اینا هر کی رو که دوست داشته باشن انتخاب میکنن .
دیشب که رفتیم رای بدیم هر جا میرفتیم میگفتن آقای 4*من نمیدونم پس چطوری آقای 1* آورده خوب اینجا واقعا مشخصه که حق همه مردم ما ضایع شده .
خوب بگذریم ولی به هر حال یه 4 سال دیگه باید این گند زدن ها رو تحمل کنیم تا ببینیم چی میشه .
پریشب خونه مادر همسری بودیم عصر هم رفتیم بیرون یه دور بزنیم که به همسری گفتم تا بیرون هستیم بیا کادوی مامانت رو بگیریم که دیگه وقت نمیکنیم از مامانش پرسیدیم که چی احتیاج داره همون رو براش بگیریم دیگه رفتیم و براش یه کفش اسپرت طبی که میخواست خریدیم بعدشم رفتیم یه چرخی زدیم و منم یه چند تا سرویس طلا قیمت گرفتم ببینم اوضاع احوال چجوره میخوام اگر بشه سرویسم رو عوض کنم یه مدل دیگه بگیریم حالا باید ببینم چقدر میخرنش بعد برنامه ریزی کنم براش .
بعد هم اومدیم خونه مادر شوهر و همسری رفت بساط آتیش رو بپا کرد تا جوجه کباب درست کنه بعدشم میخواستیم یه سریال ترکی رو ببینیم که هر پنج شنبه میده تنظیم دیش بهم خورده بود برای همین بعد از شام رفتیم خونه ما و اونجا نشستیم دیدن بعدشم که خانواده همسری رفتن و منم گرفتم خوابیدم .
دیروز هم صبح رفتیم خونه مامانم برای مامان قرار هست روز مادر براش کرم صورت بخریم که هنوز نرفتیم بخریم براش احتمالا پولش رو بدم خواهرم براش بره بخره .
بالاخره یکی از مانتو هام که قرار بود مامانم بدوزه تموم شد ولی یه سری خورده کاری داره که هنوز مونده ولی بقیه مانتوهام مونده که بدوزه فعلا یکی یکی چون براش دیگه سخته که بخواد مدام پشت چرخ بشینه باید برای خواهرای دیگم هم مانتو بدوزه .
دیروز بعد از ظهر هم رفتیم رای دادیم انقدر شلوغ بود که من همش به خواهرام میگفتم ول کنید بیایید بریم من نمیتونم زیاد واستم کمرم درد میگیره اونا هم میگفتن نه نمیشه تو برو بشین هر وقت نوبتمون شد تو هم بیا دیگه منم رفتیم پیش مامانم نشستم تا نوبتمون بشه دیگه تا ساعت هشت و نیم شب اسیر بودیم .
کمر دردم هم بهتر شده خدا رو شکر ولی باید خیلی مراقب باشم تا دوباره درد بر نگرده همین بد نشستن بیشترین عامل درد کمرم هست که این مدته با رعایت کردنش بهتر شده .
دیگه ببخشید اگر یه خورده قروقاطی نوشتم .