تولد جکی
وای امروز تولد جکی منه
( مهدی ) حتما میگید چرا گفتم جکی آخه اسمی که من رو اون گذاشتم
اونم اسم من رو گذاشته جیک جیک
راستش هنوز هیچی برای تولدش نگرفتم میخوام تلافی روز تولدم رو بکنم نمیدونم کار درستی انجام میدم یا نه ولی باید تنبیه بشه بدونه که کادوی تولد رو همون روز میدن نه روز دیگه چون دیگه ارزشی نداره یه وقت فکر نکید که دوستش ندارم اتفاقا خیلی هم دوستش دارم من بدون اون اصلا نمی تونم زندگی کنم 
یه چند روزی هست که اصلا حالم خوب نیست نمی دونم چرا اینجوری شدم کمبود ویتامین کمبود چی میتونه باشه نمیدونم اصلا چه دکتری برم تا این مشکلم حل بشه خدا جون ازت هیچی نمی خوام فقط سلامتی
امشب باید یه غذای خوشمزه براش درست کن
چی نمیدونم من هرسال روز تولدامون که میشد هم خانواده خودم و هم همسرم رو دعوت میکردم ولی امسال اصلا حال و حوصله اش رو ندارم میخوام فقط خودمون دوتا باشیم
من و همسری بهمن ماه سال 82 عقد کردیم و بعد از یک سال و نیم نامزد بودن شهریور 84 رفتیم زیر یه سقف و زندگیمون رو شروع کردیم . من متولد 61 و همسری 58 هست . اینجا رو برای این درست کردم تا بتونم خاطرات خوب زندگیمون و همه تلاشهایی که من و همسری برای یه زندگی خوب کشیدیم رو اینجا بنویسم تا هر وقت به اینجا نگاه میکنم بدون که توی زندگیم چه لحظه هایی وجود داشته و قدرش رو بیشتر بدونم . در ضمن اینجا هم از آشپزی هام براتون میزارم .