مهمونی آخر هفته
سلام برهمگی
خوب از آخر هفته و مهمونیم بگم که پنج شنبه ظهر رفتم خونه مامانم و به بابام گفتم برای فرداشب که مهمون دارم برام میوه بیاره چون بیرون هم میوه خوب نمیدن و هم اینکه گرون حساب میکنن .
شبش قرار بود با این دوستای مشهدیمون بریم پارک انقدر منتظر شدیم تا زنگ بزنن آخه اونا قرار بود اطلاع بدن ولی تا ساعت 9 شب خبری ازشون نبود برای همین دیگه خودمون بهشون زنگ زدیم و گفتیم که نمیاید اونا هم گفتم ما منتظر بودیم شما زنگ بزنید در هر صورت بابایی رفت کالباس و مخلفات خرید و رفتیم پارک ارم خیلی خوش گذشت انقدر شلوغ بود اونجا که نگو من اصلا از بازیهای اونجا دوست ندارم یه بار توی عمرم ترن هوایی سوار شدم که به غلط کردن افتادم آخه بعدش انقدر حالم بد شد که نگو و یه بار هم سورتمه که دیگه نگو اونم خیلی بد بود برای همین هر وقت بریم هیچی سوار نمیشم همسری خیلی دوست داره ولی وقتی می بینه من سوار نمیشم اونم بخاطر من سوار نمیشه در صورتی سوار میشه که کسی باشه و اون رو همراهی کنه که هیچ وقت هیچکی نیست .
دیگه شام رو که خوردیم تا بیایم خونه ساعت 2 نصف شب بود تا بخوایم شد 4 صبح فردا صبح هم بلند شدیم و ناهار رو آماده کردیم منم رفتم حموم و بعدش خواهر موهام رو سشوار کشید برای شب که مهمون داشتم .
دایی و خاله همسری از تبریز اومده بودن و گفته بودیم که جمعه شب بیان خونه ما برای شام ولی چون خونمون کوچیکه فقط پذیرایی میوه و چایی خونه بود برای شام رفتیم فرحزاد حدود 15 نفر میشدیم و نمیشد من تنهایی توی خونه کوچیک از این همه آدم پذیرایی کنم دیگه ساعت 8 و نیم بود اومدن نشستیم به صحبت کردن و میوه و چایی خوردن و ساعت 9 بلند شدیم رفتیم به سمت فرحزاد انقدر اونجا شلوغ بود که اون طرف اصلی فرحزاد نرفتیم این دست خیابون هم یه چند تا باغ بود برای همین تصمیم گرفتیم بریم همونجا.
اگر بدونید چه قیافه هایی اومده بودن دخترو پسرها با تریب های اجق وجق و آنچنانی که هممون محو تماشای اونا شده بودیم همشون هم از دم فقط برای قلیون کشیدن اومده بودن آخه من نمیدونم این قلیون چه چیزه مزخرفی هست که انقدر جوونا رو به خودش جلب کرده .
بعد از شام هم چایی خوردیم و بعدشم دیگه اومدیم خونه ساعت 1 بود من که انقدر پاهام درد میکرد سریع رفتم خوابیدم .
آخر هفته خوبی بود خیلی خوش گذشت ولی واقعا سخت بود اونم قسمت شام دادن آخه ما تا به حال اون رستوران نرفته بودیم برای همین هم نمیدونستیم که غذاش چطوریه یه وقت بد نباشه و عابروی ما بره که در هر صورت بد نبود .
خوب دوستای گلم ازتون میخوام که کمک کنید تا برای همسری که آخر همین ماه سالگرد ازدواجمون هست چی بخرم اگر نظراتتون رو بگید خیلی خوبه و اینکه چه برنامه ای برای سورپرایز کردنش داشته باشم .